جوانان اسلامگرا و اخوانی تجدید نظر میکنند: «معالم» سید قطب بیشتر کارساز است تا رهنمودهای غنوشی...
اسلامگرایان و جنبش اخوان المسلمین پس از چهل، پنجاه سال سر درگمی بالأخره نخستین گام صحیح را بر میدارند، آن گام عبارت است از رها نمودن صندوقهای رأی و انتخابات؛ نه تنها تحریم مرحلهای آن بنا به دلایل سیاسی.
من نیز مانند سایر جوانان اسلامگرا فریفته صندوقهای رأی و پروسه دموکراسی بودم، آن را نیکو دانسته و گمان میکردم تنها راه – خدمت به خدا و خلق – همان دموکراسی است و بس؛ ولی پس از تحصنهای رابعه – و برخورد وحشیانهی مدعیان دموکراسی و لیبرالیسم – به این نتیجه رسیدم که در حقیقت من تا به امروز فریب خورده و دچار توهم شدهام.
ما میپنداشتیم که دموکراسیهای خاورمیانه. تنها راه، جهت اصلاح و تغییر است؛ ولی سید قطب پس از رابعه، سیلی محکمی بر گونههایمان نواخته و ما را از خواب – عمیق و خرگوشی که سالها بود بر ما چیره شده بود– بیدار نمود.
از اینکه تا امروز به تبلیغ و تأیید روشهایی پرداختهایم که از آن بوی دموکراسی و اصلاحات از درون به مشام رسیده، از خدا پوزش میطلبیم.
امروزه تحولات منطقهای -از جمله کودتاهای خونین، ربودن رئیس جمهور منتخب، انحلال غیر قانونی پارلمان و خیانتهای آشکار احزاب سکولیبرال و وابستگی ارتش به ابر قدرتهایی چون آمریکا - درون و اندیشه جوانان اسلامگرا را نشانی گرفته و به شدت متحول کرده است.
ما جوانان اسلامگرا تا دیروز برای به دست آوردن ریاست و قدرت تلاش میکردیم ولی امروز به – همهی نتایج دموکراسی از جمله ریاست و قدرت و هر گونه تغییری که این رژیمها را از بیخ بر نکند کفر میورزیم.
فراوانند کسانی که چون اسلامگرا نیستند نمیتوانند تحولات عمیق در اندیشه و نگرش جوانان اسلامگرا را درک نموده و باور نمایند، حال اینکه یک چرخش تمام و یک ارتداد کامل از پروسهی دموکراسی در بین جوانان اسلامگرا و اخوانی به شدت در حال شکل گیری است.
امروزه – و پس از به زندان افتادن بیشتر رهبران و فعالان اسلامگرا – آن جوان اخوانی که در تظاهراتهای یک سال پیش مصر و هرگاه ستمگران ددمنش را ناسزا میگفتیم، ما را به آرامش و خونسردی فرا میخواند، امروزه او خودش مولوتوفهایی میسازد که به طور اتوماتیک منفجر میشود و هرگاه زرهپوشی در اثر پرتاب اینگونه نارنجکهای دستساز به آتش کشیده میشود از خوشحالی در پوست خود نمیگنجد.
امروزه ما و بیشتر جوانان اسلامگرا پس از کشتارهای ظالمانهی رابعه از خواب غفلت و توهم بیدار شدهایم، و اگر چه در گذشته گمراه بوده و گمان میکردیم که میتوان با رژیمهای فاسدی – همچون مصر – و روشها و سیستمهای غلطی – همچون دموکراسی – به مقصد رسید، ولی اکنون به این نتیجه رسیدهایم که اندیشه و راهمان اشتباه بوده و بابت همهی آن اشتباهات از خدا آمرزش میطلبیم.
امروزه – و پس از اینهمه حقهبازی و دروغهای شاخدار آمریکا و اروپا – به این قناعت رسیدهام که تا کنون راه اشتباهی را پیمودهام، البته نمیتوانستم به این قناعت برسم اگر برادرانی مرا همکاری نمیکردند، خدا همهی ما را ببخشاید.
امروزه بیشتر اسلامگرایان به صف انقلابیون میپیوندند و با مشارکت در تظاهراتها مخالفت خود را با کودتاگران ابراز میدارند؛ البته پیروزی در این راه به توهمی بیشتر نمیماند و این راه بسیار طولانی و پر هزینه به نظر میرسد؛ هر چند در گذشته آن را راحت و بیدردسر میپنداشتیم.
وظیفهی ما در شرایط جدید این است که «خمیرمایه» و تابوی دموکراسی را از درون جوانان مسلمان بزداییم، البته استراتژی ضد اسلامی و وحشیانه و انتقامجویانهی ژنرال سیسی ما را در رسیدن به این مرحله یاری خواهد رساند، و هستند در بین ما جوانان مسلمان کسانی که تا دیروز سنگ دموکراسیخواهی را به سینه میزدند، ولی امروزه متحول شده و از گذشتهشان پشیمانند.
اعتراف میکنم بینشهای گذشتهام – از جمله باور به دموکراسی و فعالیت در چارچوب آن - کاملاً غلط بوده و بابت آن از خدا – و خلق – پوزش طلبیده و اعلام میکنم راه و مشی جدید من عبارت است از سروری برای شریعت و حکمرانی برای ملت، یا خدا آن را پیروز خواهد کرد و یا در راه آن شهید میشویم.
تمام پروژههای دموکراسیخواهانهی اسلامگرایان را زیر خاک رابعه دفن کردیم، ما همکنون پایههای فکریمان را میپاییم تا انحرافات چهل سالهمان را جبران نماییم.
بسیاری از جوانان مسلمان، امروزه – و پس از ناکامیهای پی در پی – حتی از پروژهها و طرحهای اخوان المسلمین دربارهی دموکراسی، فراتر رفته و به این نتیجه رسیدهاند که نظریه و اندیشهی جدیدش را بر ویرانهها و خرابههای نگرش اصلاحی اخوان بنا نهند.
امروزه کتاب – راهگشا و واقعگرایانه - «معالم فی الطریق/نشانههای راه» شهید سید قطب بیشتر پاسخگوی خواستههای ما جوانان است تا اندیشهها و نوشتههای راشد غنوشی.
من تنها از دگرگونیهای فکری خودم – پس از جنایتهای مدعیان دموکراسی در رابعه – سخن نمیگویم بلکه از جمع کثیری از جوانان اسلامگرا سخن میگویم که از گذشته – و حال – فعالیت اسلامی پشیمانند، و این تجدید نظر و تغییر نگرش در شرایط عادی و پس از رایزنیها و مشورتها شکل میگیرد نه زیر چکمه و شکنجهی زندانبانان وحشی و از خدا بیخبر.
آنچه از نظرتان گذشت شرح حال جدید و فراگیری است که در اثر شلیک گلولهی لیبرالها و سکولارهای مزدور بر سینه و قلب اسلامگرایان منتخب و برگزیدهی مردم، بر بیشتر جوانان مسلمان چیره شده است؛ البته نمیتوان این دگرگونیهای فکری و نگرشی را احساسی و زاییدهی توهم و یا از روی ورشکستگی و یا نوعی بیبرنامگی و سر در گمی پنداشت؛ بلکه یک دگرگونی واقعی است در افکار و روش کاری جوانان مسلمان!
* نشر نوشتهی فوق به هیچ وجه به معنای تأیید استراتژی موجود در آن که زاییدهی نوعی بیاعتمادی مفرط نسبت به مدعیان دروغین دموکراسی در خاورمیانه است، از سوی سایت نمیباشد.
نظرات
ب ٠ غ
17 بهمن 1392 - 04:23سلام خيلي جالب است كه ما بارها از برخي از مسئولينرده بالاي جماعت شنيده بوديم كه افكار سيد قطب تند و آتشين است و بكار امروز نمي يايد و حتي رهبر سابق اخوان كردستان عراق گفته بود كتابهاي سيد ديگر نه بدرد خواندن مياد نه تطبيق و فقط جهت احترام در كتابخانه ها نگه مي داريم ؛ اما امروز با شكستي كه اخوان در مصر خورده كتابهاي تاريخ مصرف گذشته ي سيد قطب بازيافت شده. و مقالات پي درپي در مورد سيد از اين سايت و سايتهاي مشابه فكري اين سايت منتشر مي شود؛ اميد است برادران اخواني بر سرعقل آمده باشند و احكام جهاد و دعوت را از نو فرا گرفته باشند و اين هم استفاده زماني و منفعت طلبي حزبي نباشد بلكه رجوع از اشتباهات و خوامي و كاستي ها باشد.
داود
17 بهمن 1392 - 02:05برار جانم پیوستنت به گروهکهای منشعب از تکفیریها را تبریک می گویم شما با این نگاشته ( و همچنین مترجم محترمش ) هم اکنون از مرام وسطیتی که اخوان در دوره ی معاصر بنای بیدارگری در امت مسلمان را بر شالوده ی آن بنا نموده بیزاری جسته و به توهم ناکارآمدیش شروع به فرود آوردن پتک تمامیت خواهی بر پیکره ی آزادی این اولین میوه ی وسطیت نموده اید ! برارکم هرچند مستبدان دمکرات نما سالهاست بر گرده ی مردم در بیشتر وطن اسلامی سوارند و با تازیانه ی استبداد تنی رنجور از آن بجای گذاشته اند اما انصافمان را نباید کناری نهاده و ناروا نثار آزادی خدادادی کرده و بهره مندی انسانها را از آن بدشگون پنداریم دوست گرامی دمکراسی چیزی جز کاملترین ابزار و راهکار بهره مندی انسانها از آزادی خدا دادی نیست و همانطور که ستمهای مستبدان مدعی دروغین دینداری و اسلام مداری که بویی از آن نبرده اند خدشه ای بر اسلام و دینداری وارد نمی کند ستمهای مدعیان دروغین دمکراسی نیز این واقعیت که کاملترین راهکار و ابزار بهره مندی همه ی انسانها از نعمت آزادی همین دموکراسی است را نفی نمیکند سخن را با این سخن گهربار ربانی خاتمه میدهم { و لا یجرمنکم شنآن قوم علی الا تعدلوا هو اقرب للتقوی }